نژاد ترك اوغوز / Oğuz Türk Soyu

وئبلاگچی : خــــزراوغلي

+0 به يه ن

نژاد و نژاد شناسي علمي است كه در مورد تيره هاي مختلف بشري مطالعه ميكند و از آنجا كه همه ابنا بشر امروزي را علم از يك نژاد خاص قلمداد ميكند نمي توان گفت كه تيره هاي مختلف بشري از نژادهاي مختلف هستند.

ولي از آنجا كه تفاوتهاي ظاهري و حتي رنگ پوست باعث اين فكر جدايي نژادهاي بشري مي شود، بهتر است بدانيم كه نژاد بوشمنهاي آفريقايي تقريبا خالص مانده و يا مردمان بدوي ميان جنگلهاي آمازون.

در آمريكاي لاتين و كشور بررزيل در قلب جنگلهاي آمازون مردماني يافت مي شوند كه قرنهاست از ارتباط با خارج محدوده زندگيشان بدليل شرايط جغرافيايي محل زندگيشان محروم بوده اند و از اختلاط با ديگر تيره ها مصون مانده اند.

حال بپردازيم به نژاد توركان. به نظر من توركها از تيره ها و يا به قولي نژادهاي مختلفي تشكيل يافته اند و نمي توان مختص بودن تيره اي خاص را به تورك بودن در نظر گرفت.

فرهنگ خاص توركي از هزاران سال پيش به گونه اي تكوين يافته كه ميان مردم زرد پوست و سفيد پوست با تيره هاي مختلف هيچ گونه فرقي قائل نمي شود.

يعني هيجكدام از تيره هاي منسوب به توركان چه زرد پوست و يا سفيد پوست نمي توانند به تنهايي مدعي تورك بودن كنند و بگويند كه كدامشان ابتدا تورك بوده اند.

اختلاط بين تيره هاي زرد پوست و سفيد پوست بين توركان از هزاران سال پيش اتفاق افتاده و امروز مي توان گفت كه توركان هم زرد پوست بوده اند و هم سفيد پوست.

ولي براي من خواندن متني به مانند متن مندرج در سايت بيلي توپاري بسيار جالب است. البته تنها قسمتي از آن متن را در اينجا قيد كرده ام.

نظر من اين است كه بدليل گسترش فرهنگ توركان در اقسا نقاط دنيا و آميزش با ديگر تيره هاي بشري و مراودات پياپي با ديگر ملل نه تنها زبان و فرهنگ توركان به ساير ملل تاثير گزارده بلكه با اختلاط نژادي با ديگر ملل دنيا توانسته فرهنگي پربار براي تيره هاي گوناگون بشري ايجاد نمايد كه همگي خود را تورك بدانند. اين پروسه هزاران سال بطول انجاميده و نمي توان از نژاد واحدي براي توركان حرفي زد.

امروزه چه سفيد پوست و چه زرد پوست و چه بسا سرخ پوست نيز خود را تورك قلمداد نمايند. تورك بودن را نميتوان با نژاد مشخص كرد، بلكه با زبان فرهنگ والا ميتوان شناخت.

شعور والاي انساني در ميان توركان باعث شده كه در طي قرون و اعصار تمدنهاي باشكوهي ايجاد نمايند.

ما توركان نبايد به مانند فارسها و يا ژرمن ها و يا ديگراني تورك بودن را محدود به نژاد خاصي نماييم. فارس مي تواند فقط از تيره محدودي باشد. ولي تورك در عين حال كه زرد پوستان را شامل ميشود سفيد پوستان را نيز شامل ميشود. خراسانيها بيشتر چشمان تنگتري دارند ولي فارسي حرف ميزنند پس نتيجه ميگيريم كه آنها فارس نبوده و با زور و گذشت زمان فارس زبان شده اند و بايد به اصل خود باز گردند. ولي كسي نمي تواند به مردم سفيد تركيه بگويد كه شما تورك نيستيد چون تورك با نژاد مشخص نمي شود. طيف گسترده نژاد انساني توركان بسيار گسترده است. حتي اگر زماني يك سياه پوست بگويد كه تورك است بايد قبول كرد. چون تورك بودن با نژاد مشخص نمي شود و شعور و فرهنگ والاي انساني و زبان توركي كافي براي چنين ادعايي خواهد بود.

فرهنگ والاي غير نژادپرستي توركي براي ما افتخار آفرين است.

ياشاسين تورك ديليميز و كولتوروموز.

آلتدا يازيلارين قايناقي : بيلي توپاري سايتي

نژاد تورك اوغوز  Oğuz Türk Soyu

نژاد ترك اوغوز ؛ نژادي است داراي مشخصاتي در چهره، چون: پوست سرخ و سفيد ، صورت كشيده ، چشمان درشت و كشيده ، بيني متوسط و رينوپلاستي ، لبهاي ظريف و ...

  • معني واژهي ترك

در قرون گذشته " تُرك" در معني مجازي و در اشعار شعرا "زيباروي ، خوش‌قيافه ، ماه وش ، خورشيدروي" بوده و اينها را در اشعار شعراي بسياري مي‌بينيم؛ شعر مشهور حافظ را همه مي‌دانند كه مي‌گويد: "اگر آن ترك شيرازي بدست آرد دل ما را / به خال هندويش بخشم سمرقند و بخارا را" كه در اينجا ترك به معناي مجازي زيباروي است ، در كتاب "نزهةالقلوب" حمداله مستوفي مردم هر شهري را كه زيباروي باشد ، " تُرك‌وش" مي‌نامد. و در جاهاي ديگر هم از زيبارويي واقعي تركان مي‌گويد و ابياتي در اين زمينه دارد، در فرهنگ دهخدا هم زير عنوان " تُرك"، زيباروي ، ماه وش ، خورشيد تابان و .... آمده است.

از آنجاييكه نژاد خالصي در دنيا وجود ندارد و همه نژادها بر يكديگر تأثيراتي داشتهاند، منطقهي خاورميانه و ايران نيز از اين قاعده مستثني نيست؛ اما گاه بدلايل تاريخي و سياسي، اين تأثير از سوي فاتحين بصورت يكطرفه بوده است.
در خاورميانه، بيش از اينكه نژادهاي ديگر بر نژاد ترك اوغوز تأثير داشته باشد، به دليل حكومت چند صد ساله همراه با اقتدار تركان بر اين سرزمينها و آميزشهاي خواسته و ناخواسته قشون ترك، نژاد ترك اوغوز بر نژادهاي ديگر اين منطقه تأثير يكطرفه و غالبي داشته است.
همچنين در پي وصلت تركان با اقليت اقوام مهاجر به شهرهاي ترك نشين چون: تهران ، قم ، اراك ، همدان و... تأثير نژاد ترك اوغوز غالب بوده است.
علاوه بر اينها، مهاجرتهاي خواسته و ناخواستهاي كه در طول تاريخ تا به امروز اتفاق افتاده، نژاد هندوايراني (با مشخصاتي چون: سرهاي تخت و دراز ، بيني بزرگ و غوزدار و...) دچار تغييراتي شده و در نتيجه مشخصات چهرهاي حد وسط و ميانه و حتي نژاد غالب را بوجود آورده است.

    • نمونههايي از اتفاقات منجر به استحاله و تركيب نژاد تركان اوغوز در مناطق فارس نشين :
      • كوچاندن 75هزار ترك از ايل ذوالقدر و 100هزار ترك از ايل افشار به فارس در دوره صفويه
      • كوچاندن 50هزار ترك از ايل افشار به يزد در دوره صفويه
      • كوچاندن 50هزار از ايل ترك افشار به كرمان در دوره صفويه
      • كوچاندن طوايفي از ايل ترك افشار به اصفهان در زمان صفويه

  • [ ]