گونئی آفریقا
وئبلاگچی : خــــزراوغلي
+0 به يه نگونئی آفریقا جمهوریتی: بو اولکه آفریقا گونئینده، ایکی اوکئان ساحلینده آتلانتیکا و هیند اوکئانلار آراسیندادیر.
گونئی آفریقا نامیبیا، بوتسوانا، زیمباوه، موزامبیک، سوازیلند و لئسوتو (لئسوتو گونئی آفریقا اولکهسینین ایچینده بیر اولکهدیر) اولکهلری ایله قونشودور.
حکومتی جمهوری فورماسیندادیر.
بو اولکهنین اوچ باشکندی واردیر. اجرایی قوهسی پورتوریا شهرینده، پارلمانی کیپ تاوئن و قضائیه قوهسی بلومفونتین شهرینده دیر. جمعیت چوخلوقو باخمیندان ژوهانسبورگ شهریدیر.
گونئی آفریقا بایراقی آلتداکی گؤرونتودهدیر. بویالاری : قیرمیز، یاشیل، ماوی، قارا، آغ و ساری .
او اولکهنین خریطهسی (نقشهسی)
گونئی آفریقانین کئچمیشده آغ سویلو رئژیم معروضوندا قالمیشدی. ایندی ایسه دوموکراسیا او اولکهده حاکیمدیر.
رنگها و تنوع و تکثر
وئبلاگچی : خــــزراوغلي
+0 به يه ندیگر زمان بسته بودن به نژاد وفرهنگ و دین ومذهب تمام شده. زبان نیز در دنیا تنوع چشمگیری دارد و لازمه تعالی فرهنگی جهان همان تنوع میباشد.
در اینکه باید تورکهای ایران یک شبکه سراسری داشته باشند شکی نیست و لازم هم نیست که در آن شبکه زبان معیار خاصی تثبیت شود. همانکه چنین شبکهای ایجاد شود، میتوان در آن از همه گویشها استفاده کرد. میتوان در آن از همه سنتها برنامه درست کرد.
بحث پرچم چیزی نیست که بتوان امروز بزودی آنرا انتخاب کرد و یا اینکه با ترد یکدیگر به نظر خاص خود برسیم. اما خیلی مهم است که بتوانیم به یکدیگر و حتی با دشمنانمان با احترام رفتار کنیم.
هر کسی امکان اشتباه رادارد ولی مهم اینست که از اشتباه پند گیریم و سعی در رفع آن داشته باشیم.
افراد چه علمی باشند و چه احساسی باید به خواست فکری و روحی آنان احترام بگذاریم.
شعبان آیینین یاریسی گونو بوتون اینسان سئور آداملارا قوتلو اولسون
وئبلاگچی : خــــزراوغلي
+0 به يه نتاریخ نگاری در ایران
وئبلاگچی : خــــزراوغلي
+0 به يه ن" آقا محمدخان قاجار" خواندم بسیار جالب و در نوع خود کم نظیر بود. دلم میخواست این مطلب را در وئبلاگ خودم باز نشر کنم، ولی فکر کردم شاید ایشان نخواهند. پس انجامش ندادم
تاریخ نویسی و بازگویی گذشته در ایران به دلایل مختلف که یکی از آنها حاکمیت میباشد سلیقه ای و سفارشی بوده و هست.
خصوصا تاریخ رسمی که در مدارس نیز تدریس میشود.
در ایران سعی نمیشود حقایق و واقعیتهای تاریخی را آنگونه که بوده بنویسند و بشناسانند بلکه همیشه خواست اربابان زر و زور بوده که تعیین کرده تاریخ را چگونه بنویسند.
بنابراین نمی توان چندان به تاریخ نگاری در ایران اعتماد کرد.
خصوصا در دوران معاصر که تاریخ نویسی به دست عده ای روشنفکر مآب افتاده که سعی شده تا با تاریخ نویسی به اشاعه تفکرات محفلیشان بپردازند.
تاریخ قاجار را آنچنان که پهلوی خواسته نوشته اند و متاسفانه از سوی جوانان پر از حرارت مللیگرایی کاذب فارسی که دارای سواد تاریخی کم آنهم از همان نوع مدرسه ای هستند، پذیرفته و با سماجت نیز تبلیغ میشود.
این مسئله توسط سلطنت طلبها شدیدا تبلیغ میشود چرا که بدین وسیله سعی میشود تا از رژیم پهلوی یک رژیم متعالی و مدرن در اذهان ساخته شود. بنابراین همیشه به نقاط ضعف قاجارها و همینطور جمهوری اسلامی در قبال بزرگنماییهایی از عملکردهای پهلوی تاکید می شود.
و متاسفانه در جمهوری اسلامی بعضی از رجال وابسته به حاکمیت که قلبا به پهلوی ارادت دارند ولی در ظاهر شدیدا طرفدار جمهوری اسلامی هستند تلاش میشود تا همان تاریخ نگاری پهلوی ادامه یابد.
این مسئله تناقضی است که درماهیت بسیاری از سازمانها و نهادهای دولتی به چشم میخورد. تا جایی که رسما توسط احمدی نژاد و یارانش بصورت رسمی نیز مطرح و قوت یافت.
متاسفانه آموزش و پرورش نیز در این تناقض گرفتار است.
امیدوارم تا با بالا رفتن درک و فهم جامعه ایرانی به علمی شدن تاریخ نگاری در ایران بیانجامد.
Art آرت
وئبلاگچی : خــــزراوغلي
+0 به يه ن