چه زماني مي توان با جهانيان و خصوصا همسايگان بهترين ارتباط را برقرار نمود؟
وئبلاگچی : خــــزراوغلي
+0 به يه ناهسنليكلر سلاملار،
چه زماني مي توان با جهانيان و خصوصا همسايگان بهترين ارتباط را برقرار نمود؟
زماني مي توان اعتماد جهانيان مخصوصا و مخصوصا همسايگان را جلب كرد كه در داخل كشورمان بتوانيم عدالت حقيقي و واقعي را ايجاد كنيم و بدنبال جبران بي عدالتيهاي اين هشتاد ساله باشيم نه اينكه از طرفي بخواهيم ديگران به ما اعتماد كنند ولي درداخل خودمان مشكلات قوميتها و مذاهب و اديان را به اوج برسانيم.
از طرفي در محو فرهنگهاي داخلي غير فارسي قدم برداشتن و از طرفي احترام به فرهنگ ديگران (كشورهاي ديگر)نشدني است.
وقتي در فيلمهاي سينمايي بخصوص فيلمهايي در زمينه جنگ تحميلي ايران را فارس و عراق را عرب نشان دهيم و به بيننده بقبولانيم كه ايران فقط فارس است و جنگ ايران و عراق را جنگ عرب و فارس جا زدن و حقيقت جنگ را كه در واقع جنگ دنياي استكبار بر عليه اسلام و بيداري اسلام بوده وارونه جلوه دادن جز از همپاشي نيروهاي معتقد به اسلام در منطقه و مكدر شدن مردم منطقه از سياستهاي ايران و گستاخي دشمنان اسلام چيزي به دنبال نخواهد داشت.
در كشور ايران ما پتانسيلي وجود دارد كه بتوانيم سرزمين پهناوري را كه شامل كشورهاي بسياري است باايجاد منافع مشترك متحد گردانيم. البته بايد توجه بنماييم كه بدليل قدمت تاريخي روابط مردم ساكن در اين منطقه وسيع با فرهنگها و زبانها و اديان و مذاهب گوناگون منافع مشترك دور ازذهن نيست ولي بدليل تماميت خواهي از طرف قدرتهاي بزرگ جهان همچون روسيه و چين و اوروپا و آمريكا اين مهم با دشواريهاي بسيار بغرنجي روبرو خواهد بود.
ايجاد اختناق و تفرقه ازطرف آن قدرتها به وسيله مزدبگيران خائن و همچنين جهل و ناداني مردم خصوصا فارس پرستان و نژادپرستان جاهل و همه ي پانها آن اتحاد نشدني تصور ميشود.
به اميد اينكه رنسانس سرزمين كهن كه نمي توان نامي ديگربر آن نهاد به قدرتهاي جهان بقبولاند كه اتحاد و صلح بين كشورها و مردمان منطقه براي همه و همه جهان سود آور خواهد بود و اين ممكن نخواهد بود مگر با رشد آگاهي مردم و قبول تفاوت بين مردم و احترام به آن.
چه زماني مي توان با جهانيان و خصوصا همسايگان بهترين ارتباط را برقرار نمود؟
زماني مي توان اعتماد جهانيان مخصوصا و مخصوصا همسايگان را جلب كرد كه در داخل كشورمان بتوانيم عدالت حقيقي و واقعي را ايجاد كنيم و بدنبال جبران بي عدالتيهاي اين هشتاد ساله باشيم نه اينكه از طرفي بخواهيم ديگران به ما اعتماد كنند ولي درداخل خودمان مشكلات قوميتها و مذاهب و اديان را به اوج برسانيم.
از طرفي در محو فرهنگهاي داخلي غير فارسي قدم برداشتن و از طرفي احترام به فرهنگ ديگران (كشورهاي ديگر)نشدني است.
وقتي در فيلمهاي سينمايي بخصوص فيلمهايي در زمينه جنگ تحميلي ايران را فارس و عراق را عرب نشان دهيم و به بيننده بقبولانيم كه ايران فقط فارس است و جنگ ايران و عراق را جنگ عرب و فارس جا زدن و حقيقت جنگ را كه در واقع جنگ دنياي استكبار بر عليه اسلام و بيداري اسلام بوده وارونه جلوه دادن جز از همپاشي نيروهاي معتقد به اسلام در منطقه و مكدر شدن مردم منطقه از سياستهاي ايران و گستاخي دشمنان اسلام چيزي به دنبال نخواهد داشت.
در كشور ايران ما پتانسيلي وجود دارد كه بتوانيم سرزمين پهناوري را كه شامل كشورهاي بسياري است باايجاد منافع مشترك متحد گردانيم. البته بايد توجه بنماييم كه بدليل قدمت تاريخي روابط مردم ساكن در اين منطقه وسيع با فرهنگها و زبانها و اديان و مذاهب گوناگون منافع مشترك دور ازذهن نيست ولي بدليل تماميت خواهي از طرف قدرتهاي بزرگ جهان همچون روسيه و چين و اوروپا و آمريكا اين مهم با دشواريهاي بسيار بغرنجي روبرو خواهد بود.
ايجاد اختناق و تفرقه ازطرف آن قدرتها به وسيله مزدبگيران خائن و همچنين جهل و ناداني مردم خصوصا فارس پرستان و نژادپرستان جاهل و همه ي پانها آن اتحاد نشدني تصور ميشود.
به اميد اينكه رنسانس سرزمين كهن كه نمي توان نامي ديگربر آن نهاد به قدرتهاي جهان بقبولاند كه اتحاد و صلح بين كشورها و مردمان منطقه براي همه و همه جهان سود آور خواهد بود و اين ممكن نخواهد بود مگر با رشد آگاهي مردم و قبول تفاوت بين مردم و احترام به آن.