پان‌ تركيسم‌ يك‌ جريان‌ فكري‌ مرده‌ و مضمحل‌ است‌

وئبلاگچی : خــــزراوغلي

+0 به يه ن


پان تركيسم

 

پان‌ تركيسم‌ يك‌ جريان‌ فكري‌ مرده‌ و مضمحل‌ است‌.

مطالب اين پست برگرفته از وبلاگ وزين " آجيان يارا " به آدرس زير ميباشد.

http://davarardabil.blogfa.com/post/143


مصاحبه دكتر حسين محمدزاده صديق

اين مصاحبه مربوط به حدود سال ۱۳۷۷ است كه يكي از نشريات با دكتر حسين محمدزاده صديق انجام داده است.

  لطفا درباره‌ تركي‌ ستيزي‌ روشنگري‌ بيشتري‌ بفرمائيد و شيوه‌ها و عملكرد اين‌سياست‌ را روشن‌ كنيد. نظر شما درباره‌ روشهاي‌ سياسي‌ تركي‌ ستيزان‌ چيست‌؟

  تركي‌ ستيزي‌ ابعاد وسيعي‌ دارد نمي‌توان‌ در يك‌ گفتگوي‌ كوتاه‌ به‌ آن‌ پرداخت‌. اين‌شيوه‌ فراماسونري‌ در هر كشور به‌ يك‌ نوع‌ خاص‌ اجرا شده‌ است‌. اگر شيوه‌ اجرا مثلا درايران‌ دوره‌ پهلوي‌ با يونان‌ يكسان‌ بود در عراِ، سوريه‌، اتحاد شوروي‌ سابق‌ وبلغارستان‌ تفاوت‌ عمده‌ داشت‌. اما مقصد نهايي‌ يكي‌ بود: ايجاد احساس‌ كهتري‌ درتركان‌ و آسيميليزاسيون‌ و محو ميراث‌ فرهنگي‌ تركي‌ با چشم‌ انداز آينده‌اي‌ناسيوناليستي‌ و ضد اسلامي‌. تركي‌ستيزي‌ و اسلام‌ ستيزي‌ دو مقوله‌ جداي‌ از هم‌نبودند ونيستند. هر دو در راستاي‌ هم‌ به‌ كار گرفته‌ شده‌اند. اگر غرب‌ از قدرت‌ تركان‌مي‌ترسيد به‌ خاطر آن‌ بود كه‌ اين‌ قدرت‌ را اسلام‌ به‌ تركان‌ داده‌بود. از اين‌ رو هر تركي‌ستيزي‌ مي‌بايست‌ نخست‌ به‌ اسلام‌ زدايي‌ بپردازد. چنانكه‌ در همه‌ كشورهاي‌ اسلامي‌،در قرن‌ اخير رژيمهاي‌ دست‌ نشانده‌ و غير الهي‌ و غير مردمي‌ تركي‌ ستيز، اسلام‌ زدايي‌دهشتناكي‌ پيش‌ گرفتند. حتي‌ در خود كشور تركيه‌ لائيكها، گرچه‌ سنگ‌ دفاع‌ از فرهنگ‌تركي‌ را به‌ سينه‌ مي‌زدند، اما با تغيير الفبا و انكار فرهنگ‌ غني‌ اسلامي‌ دوره‌ سلجوقي‌ وعثماني‌، در واقع‌ به‌ نوعي‌ تركي‌ ستيزي‌ هم‌ دست‌ مي‌زدند و آناطولي‌ را از گسترش‌عظيم‌ اسلاميت‌ و تركيت‌ جدا كردند. اين‌ شيوه‌، ويژه‌ آن‌ سرزمين‌ بود كه‌ فراماسونري‌ديكته‌ مي‌كرد. شيوه‌ تركي‌ستيزي‌ در ايران‌ به‌ تمامي‌ با آن‌ متفاوت‌ بود و در اينجا با تبليغ‌ايدئولوژي‌ نژادگرايي‌ پارسيسم‌، شوونيسم‌ فارسي‌، پان‌ ايرانيسم‌، و ناسيوناليسم‌ عجمي‌(= پارسي‌) به‌ تركي‌ ستيزي‌ و اسلام‌ ستيزي‌ پرداختند.

  آيا رابطه‌اي‌ بين‌ پان‌ تركيسم‌ و پان‌ ايرانيسم‌ وجود دارد؟ اگر وجود دارد اين‌ رابطه‌ راچگونه‌ ارزيابي‌ مي‌فرمائيد و به‌ نظر شما در جمهوري‌ اسلامي‌ پان‌ ايرانيسم‌ فعال‌ است‌يا منفعل‌؟

  بله‌ پان‌ ايرانيسم‌ نام‌ حزبي‌ است‌ كه‌ در دوره‌ شاه‌ خائن‌ تأسيس‌ شد. داراي‌ مرامنامه‌بود و ارگان‌ رسمي‌ خود را با نام‌ «خاك‌ و خون‌» هر روز منتشر كرد و فعاليت‌ گسترده‌اي‌در آذربايجان‌ داشت‌. شالوده‌ مرامنامه‌ اين‌ حزب‌ شيطاني‌ بر اساس‌ نظريه‌ نژادگرايي‌آريايي‌ و نفي‌ و تقبيح‌ تازيان‌ و تركان‌ ريخته‌ شده‌ بود و نظريه‌ پردازان‌ حزب‌، اسلام‌ستيزي‌ و تركي‌ ستيزي‌ را تئوريزه‌ كرده‌ بودند و با همكاري‌ محافل‌ فراماسونري‌، مراكزعلمي‌ و فرهنگي‌ كشور را در دست‌ داشتند. بعد از انقلاب‌ بعضي‌ از سران‌ و مهره‌هاي‌اين‌ حزب‌ شيطاني‌، رنگ‌ عوض‌ كردند و ظاهرا اسلام‌ ستيزي‌ را از مرامنامه‌ خويش‌حذف‌ كردند و با تظاهر و تعارف‌ به‌ اسلام‌ سعي‌ كردند پان‌ ايرانيسم‌ و آرياگرائي‌ وشوونيسم‌ و فارسيسم‌ را رنگ‌ و لعابي‌ اسلامي‌ دهند. اينان‌ در واقع‌ اسلام‌ و آرمانهاي‌اسلامي‌ را تبديل‌ به‌ وسيله‌ و دستموزه‌ براي‌ شرح‌ و بيان‌ و تبليغ‌ آرياگرائي‌ و تركي‌ستيزي‌ مي‌كنند و اغلب‌ در ارگان‌هاي‌ فرهنگي‌ كشور نظير صدا و سيما (برنامه‌هاي‌تاريخ‌ و فرهنگ‌ ايران‌ زمين‌ و نظائر آن‌)، دانشگاهها (رشته‌ هاي‌ تاريخ‌ و زبان‌ و ادبيات‌فارسي‌ و زبان‌ فرهنگ‌ باستاني‌ و جز آن‌)، آموزش‌ پرورش‌ (دفتر تحقيقات‌ و تاليف‌كتابهاي‌ درسي‌، پژوهشكده‌هاي‌ مجلات‌ رشد و انتشارات‌ و غيره‌) سعي‌ دارند نفوذ كنندو نيات‌ پليد شيطاني‌ خود را با دست‌ مسلمين‌ صافي‌ ضمير و پاكدل‌ اجرا سازند و دربسياري‌ ارگان‌هاي‌ مطبوعاتي‌ حضور دارند و مجلات‌ و هفته‌ نامه‌هاي‌ فزون‌ از شمارمنتشر مي‌كنند. و عموما جو غالب‌ فرهنگي‌ كشور را به‌ دست‌ گرفته‌ اند و طرح‌هاي‌موذيانه‌ زيرزميني‌ فراماسونري‌ را اجرا مي‌كنند.

  آيا پان‌ تركيسم‌ و پان‌ ايرانيسم‌ در مقابل‌ هم‌ قرار دارند و اكنون‌ در ايران‌ پان‌تركسيت‌ و پان‌ ايرانيست‌ ها با هم‌ در جدال‌ هستند؟

  پان‌ تركيسم‌ يك‌ جريان‌ فكري‌ مرده‌ و مضمحل‌ شده‌ است‌ اما پان‌ ايرانيسم‌ برنامه‌موذيانه‌ و پيچيده‌ و گسترده‌ بسيار فعالي‌ است‌ كه‌ براي‌ پياده‌ كردن‌ نيات‌ پليد پان‌ايرانيستي‌ اكنون‌ خيزش‌ فرهنگي‌ معقول‌ در آذربايجان‌ را به‌ پان‌تركيسم‌، اين‌ اسطوره‌خيالي‌ و موهوم‌ نسبت‌ داده‌ است‌ و از آن‌ تعريف‌ مشخص‌ هم‌ نمي‌تواند به‌ دست‌ دهد.

            پان‌ ايرانيستها دشمن‌ سرسخت‌ غيرت‌ و صداقت‌ و فعاليت‌ و تدين‌ در آذربايجان‌هستند و از هر گونه‌ پيشرفت‌ اقتصادي‌ و فرهنگي‌ كه‌ نصيب‌ جوانان‌ اين‌ ديار مي‌شود،ناخرسندي‌ نشان‌ مي‌دهند. از اعتناء و توجه‌ مسئولان‌ دولت‌ به‌ منطقه‌ با شگردهاي‌مختلف‌ جلوگيري‌ مي‌كنند و با تحليلهاي‌ پيچيده‌ و موذيانه‌، مسئولان‌ را از غول‌ بي‌شاخ‌و دم‌ پان‌ تركيسم‌ مي‌ترسانند و متاسفانه‌ موفقيت‌ نسبي‌ نيز به‌ دست‌ آورده‌اند.

            اينان‌ از سويي‌ مسئولان‌ جمهوري‌ اسلامي‌ را مرعوب‌ مي‌سازند و از سوي‌ ديگر باتربيت‌ نوچه‌هاي‌ پان‌ايرانيستي‌، سعي‌ در حفظ‌ و تحكيم‌ اين‌ جو غالب‌ دارند. پان‌ايرانيستها بويژه‌ پس‌ از شكست‌ كودتاي‌ نوژه‌ از اقدامهاي‌ نظامي‌ عليه‌ جمهوري‌ اسلامي‌موقتا صرفنظر كردند و به‌ اقدامهاي‌ فرهنگي‌ روي‌ آوردند. پان‌ ايرانيستها ميدانند كه‌تركي‌ستيزي‌ مغاير با منافع‌ نظام‌ و انقلاب‌ است‌، از اين‌ رو محيلانه‌ تلاش‌ دارند كه‌برخي‌ از مسئولان‌ نظام‌ مقدس‌ جمهوري‌ اسلامي‌ را نيز با خود همراه‌ و همدين‌ وهمساز كنند و يا بگونه‌اي‌ مرعوب‌ سازند كه‌ هيچيك‌ از مسئولان‌، قدمي‌ در تركي‌پژوهي‌ و پاسداشت‌ زبان‌ و ادبيات‌ تركي‌ ايراني‌ و اسلامي‌ برندارند. و ما اكنون‌ دراستانهاي‌ آذربايجان‌ (اردبيل‌، تبريز، اروميه‌ و زنجان‌) كمتر مسئول‌ فرهنگي‌ سراغ‌ داريم‌كه‌ خدمت‌ به‌ فرهنگ‌ و زبان‌ تركي‌ آذربايجان‌ را سرلوحه‌ اهداف‌ فرهنگي‌ خود در منطقه‌قرار دهد و مرعوب‌ جوّ پان‌ ايرانيسم‌ نگردد و يا دستكم‌ خود شيريني‌ و خوش‌ رقصي‌نكند و به‌ اصطلاح‌ سري‌ را كه‌ درد نمي‌كند دستمال‌ ببندد و عافيت‌ نطلبد.

  آيا به‌ نظر شما آزادي‌ تحصيل‌ به‌ زبان‌ تركي‌ بايد هدف‌ مسئولان‌ جمهوري‌ اسلامي‌باشد؟

  هدف‌ تركي‌ستيزان‌، سلب‌ آزادي‌ تحصيل‌ به‌ زبان‌ تركي‌ است‌. اما براي‌ ما مسلمين‌آذربايجان‌، آزادي‌ زبان‌ تركي‌ هدف‌ نيست‌ بلكه‌ وسيله‌ است‌. هدف‌ رشد و كمال‌ جوان‌آذربايجاني‌ است‌. براي‌ تحقق‌ اين‌ رشد و كمال‌ بايد هر گونه‌ تنگنا را از ميان‌ برداريم‌ كه‌در فلسفه‌ «نوعي‌ رهاسازي‌ از قيود» ناميده‌مي‌شود. ما ادعا مي‌كنيم‌ كه‌ تركي‌ستيزي‌،تنگنا و مانعي‌ در مقابل‌ رشد و كمال‌ انسان‌ تركي‌ زبان‌ و جوان‌ آذربايجاني‌ است‌ و برعكس‌ آن‌، تحقق‌ آزادي‌ تحصيل‌ به‌ زبان‌ تركي‌ طريق‌ رشد و كمال‌ او را هموارتر خواهدساخت‌. آزادي‌ پديده‌اي‌ است‌ كه‌ اگر نباشد، روندي‌ به‌ نام‌ پيشرفت‌ و تكامل‌ پيدانخواهد شد. از آزادي‌ تعريف‌ حد تام‌ داريم‌، نه‌ حد ناقص‌. خود مقوله‌ آزادي‌ نمي‌تواندهدف‌ نهائي‌ باشد. بلكه‌ هدفي‌ است‌ كه‌ تبديل‌ به‌ وسيله‌اي‌ براي‌ رسيدن‌ به‌ هدف‌ يااهداف‌ والاي‌ رشد و كمال‌ الهي‌ در انسان‌ خواهد شد.


  • [ ]