ريشه نامها
وئبلاگچی : خــــزراوغلي
+0 به يه نبدليل عدم آگاهي لازم از اسامي شهرها و روستاها و مناطق جغرافيايي توسط ثابتين ثبت اسناد نام واقعي و حقيقي مستند نشده است و توسط طيف تجدد خواه اسير در تفكرات فاشيستي نيز به تحريف كشيده شده است. در اين هشتاد و اندي سال اتفاقات واقع شده در اين مملكت و حتي در همسايگي ما در جهت تخريب تاريخ و فرهنگ اصيل توركي بوده لذا ترجيح دادم نكته اي را تذكر دهم.
در استفاده از منابع تاريخي چه معاصر و چه قديمي بايد بسيار محتاط بود چرا كه هميشه در ثبت وقايع تاريخي اغراض تاثير قابل توجهي داشته است. خصوصا در اين هشتاد سال اخير كه عده اي با تفكرات شوونيستي و فاشيستي در تلاش براي ايجاد مدينه فاضله با علائق خود بوده اند.
در گذشته نيز تاريخنگاري با توجه به خواست اربابان قدرت و ثروت نگاشته ميشده است. حتي در شجره نامه هايي كه به سفارش بزرگ خانداني نگاشته ميشده براي رفع هر گونه سوء نظري با پالايش تاريخچه خانوادگي مورد نظر روبرو بوده است. يعني هيچگاه صد در صد وقايع نوشته نمي شده و بر عكس حتي با ديدگاه نفع طلبي بسياري از صفتها و القاب و ديگر مسايل بدان افزوده ميشده است.
پس مي بينيم كه ما نمي توانيم هميشه با اتكا به اسناد تاريخي وقايع و حقايق گذشته را فهم نماييم. خصوصا در اين هشتاد سال اخير كه قدرت رسانه اي در دستان فاشيستها بوده است.
نمونه بارز تغيير نامهاي بي پايه و اساس تغيير نام رودخانه قيزيل اوزن به زرينه رود بوده است.
ما بسياري از تغيير نامهاي شهري و روستايي و مناطق جغرافيايي را در اين هشتاد سال به وضوح تمام مشاهده ميكنيم. اتفاقا در كتابهاي مورد اشاره بعضي از دوستان مي توان مكرر به اين اغراضها برخورد نمود. البته من نيز قبول دارم كه نبايد براي نيافتادن از اين سمت بام به آن سمت بام افتاد. بايد تعادل را حفظ نمود ولي اينهم نمي توانم قبول نمايم كه هر چيزي كه مكتوب شده باشد درست است و بايد بدان استناد كرد.
اين قضيه به مانند داستانهاي تكراري علمي مي ماند. مانند مسطح بودن زمين و يا گردش تمامي جهان هستي به دور زمين. و يا پذيرفتن تعداد دندانهاي اسب بر اساس اسناد و كتابهاي قديمي و مخالف بودن با رفتن به اسطبل و شمارش عيني دندانهاي اسب.
استناد به دانسته هاي قدما هميشه درست نخواهد بود. گاليله نمي توانست اسناد و نوشته هاي گذشتگان در مورد مسطح بودن زمين را بپذيرد و با دلايل علمي آنرا مترود ميكرد و تنها در برابر تعصب كليسا به استناد كتابهاي قديمي بدليل خشونت بظاهر پذيرفت كه زمين همواره مسطح بوده است.
پيامبران جهت مبارزه با تهجر و اعتقادات غلط مانده از گذشتگان از سوي خداوند انتخاب ميشدند. حضرت ابراهيم(ع) با باورهاي غلط مردم كه همانا بت پرستي بود مبارزه كرد. حتي خاتم النبي حضرت محمد(ص) نيز معبوث شدند تا با باور غلط مردمش كه اعتقاد به سنتهاي باقي مانده از گذشتگان داشتند مبارزه نمايند.
ما امروز با توجه به داشته هايمان و با توجه به رويكرد سيستم علمي مي توانيم با تحليل و استدلال علمي به نتايج قابل توجهي برسيم كه در اسناد و كتابهايي كه تا امروز نوشته شده هيچ اشاره اي نشده باشد. البته بايد اين تحليلها بدور از هر گونه تنگ نظري ها باشد كه صد البته نمي توان از فاشيستها انتظار داشت كه حقيقت بين باشند.
در اين صده ي اخير نامهاي جغرافياي بسياري تحريف شده است. براي نمونه نام شهري كه تا چندي پيش روستايي بوده است در اطراف اردبيل و اين شهر امروزه تبديل به يكي از مراكز توريستي شده است.
شهر "سرين" كه در اسناد با نام "سرعين" ثبت شده است و براي توجيه اين نام چنين استدلال مي نمايند:
"در زبان عربي عين يعني چشم و يا چشمه و چون در اين نقطه جغرافيايي چشمه هاي بسياري وجود داشته نام اين مكان را سرچشمه و يا سر عين گذاشته اند."
اين نوع استدلال و ثبت آن را چه مي توان نام گذاشت؟
بدون توجه به مردم ساكن آذربايجان كه تورك ميباشند نامها را با زبانهاي عربي فارسي ارمني آشوري حتي فرانسوي و آلماني و انگليسي به فراخور معني ميكنند تا يك وجه تسميه اي بيايند و نام اصلي آنرا معني و تحريف نمايند.
در گذشته روستا و در امروز شهر "سرين" همانطور كه از نامش پيداست و در زبان توركي معنا ميدهد و معادل آن در زبان فارسي "خنك" ترجمه ميشود بسيار زيبنده تر از نامي نصف فارسي و نصف عربيست. چنانچه در گذشته عموم مردم منطقه كمتر به زبانهاي عربي و فارسي مانوس بوده اند و منطقي تر است كه نام منطقه بيشتر از فهم عموم مردم بوجود مي آيد.
شهر "سرين" در نزديكي شهر تاريخي اردبيل واقع شده است و از آنجا كه در تابستان هواي دشت گرمتر مي شده مردم به نقاط كوهستاني و خنك پناه مي بردند، به گفته اي ييلاغ يا "يايلاق".
وقتي مي پرسيدند "هارا گئديرسن" در جواب "سرينه" مي شنيدند. از آنجا نام آن آبادي سرين رايج شده است و هنگام ثبت آن از سوي تحصيل كردگان به زبان عربي و فارسي "سرعين" تعبير شده است.
در تكميل مطلب بالا بايد عرض كنم مگر خود مردم آذربايجان نمي توانستند نامي براي مناطق جغرافيايي خود بگذارند كه جايي مانند "سرين" را نصفش را فارسها و باقيش را عربها بگذارند؟ مگر آذربايجانيها نصف عرب و نصف فارس بودند؟ البته بايد متذكر شوم در دوره هاي اخير اينگونه نامگذاريها رواج يافته مانند محمدآباد محمودآباد و امثالهم. شايد در گذشته اين مكانها نامي ديگر داشته اند كه در زمان اخير اينگونه جعل شده اند. و صد البته بازهم ردپاي افراد به ظاهر تحصيلكرده و روشنفكر عربفارس شده كاملا مشهود است.
نمونه ديگر آن شهر "پارس آباد" است كه در اصل بايد "مغانشهر" باشد.حال اينچنين ميتوان بر خلاف نامهاي ثبت شده و مستند نامهاي واقعي و حقيقي مناطق و آباديها را يافت. به نظر بنده استفاده از زبان توركي جهت تعبير و معنا كردن نامها به منطق نزديكتر است.
نمونه ديگر آباديي در نزديكي شهر "سرين" مي باشد كه امروزه به نام "ويلا دره" ثبت شده.
درصورتيكه ويلا يك كلمه فرانسوي است و ربطي به آزربايجان ندارد. در اصل نام آن آّبادي "بيلاق درق" يا "بولاغ درره" مي باشد، زيرا درره اي است كه چشمه هاي متعددي در گوشه گوشۀ درره پراكنده است.
پس بهتر است از اين پس فرهنگ و زبان خود يعني توركي را پاس بداريم و به آن ارج بگذاريم.