تاريخ نويسي به سبك پانپارسهاي فاشيست كوروش پرست بي دين
وئبلاگچی : خــــزراوغلي
+0 به يه نالبته كه در تمامي ملتهاي جهان افراد دگم و خود پرست افراطي يافت مي شود، هم در تركان و هم در فارسها.
پس نبايد وقتي ما ميگوييم پانپارسهاي فاشيست به تمامي فارسها تعميم داده شود. چه بسيارند دوستان فارس زباني كه نه تنها افراط گرايانه نمي انديشند بلكه با روشن بيني ضعفهاي خود و كشور چند مليتي ايران را به خوبي درك ميكنند و با علم آموزي به زبانهاي ديگر دنيا همچون انگليسي سعي دارند تا سطح درك خود رابالا ببرند و من در اينجا صميمانه به آنها درود مي فرستم.
و اما موضوع اصلي كه نوعي تاريخ نويسي باشد، فرض بگيريد هزار سال بعد وقتي كه دنيا تغيير نموده چه گونه تاريخ نويسي خواهد شد:
سال 3014 ميلادي لندن : با اسناد و مدارك بدست آمده هزار سال پيش در خاورميانه موجوداتي مانند ميمون زندگي ميكردند كه بسيار وحشي بودند و تماما در جنگ با يكديگر بسر مي بردند. آنها بقدر وحشي بودند كه حتي به انسانهاي اوروپايي متمدن حمله كرده و وحشيانه مي كشتند.
در خاورميانه علم و ادبيات وجود نداشت اگر هم چيزي وجود داشت بسيار ابتدايي و مهجور بوده است. تا اينكه اولين انسانها در صده هاي پاياني هزاره اول پاي بدانجا نهادند و با تربيت آن حيوانهاي وحشي و به كارواداشتن آنها براي آباداني و استخراج منابع زميني كم كم شرايط زيست انسانها را در خاورميانه فراهم نمودند.
دانشمندان انگليسي با شگردهايي كه نشان از نبوغ آنان داشت و با اعمال سياستهاي متعدد توانستند آن حيوانهاي بومي را رام نمايند و در جهت اميال خود به استخدام بگيرند.
كم كم در آن سرزمين انسانهايي يافت شدند كه توانستند مقالات علمي نيز به زبان انساني يعني انگليسي آفرينش نمايند و مقالات علمي به نشريات دنياي متمدن اوروپا و آمريكا بفرستند.
از آن زمان زبان و ادبيات انساني يعني انگليسي در خاورميانه ترويج شد و قبل از آن هيچ نشانه ي تمدني در آن سرزمين وجود نداشت.
***************
من سعي ميكنم تا روش تاريخ نگاري فاشيستهاي راسيسم آرياپرستان را نشان بدهم. چنانچه همين امروز نيز در اوروپا تمدن را ازآن خود مي پندارند و به ديگر نقاط دنيا به ديده وحشيگري و عقب ماندگي مينگرند.
همين ديدگاه را با شدت بيشتر آريا پرستان پانپارسي نسبت به غير فارس زبانها از خود نشان ميدهند. تاريخ را از ديد خود مي نگارند و تمدن را ازآن خود و وجود ديگراني را ناديده ميگيرند.
پس نبايد وقتي ما ميگوييم پانپارسهاي فاشيست به تمامي فارسها تعميم داده شود. چه بسيارند دوستان فارس زباني كه نه تنها افراط گرايانه نمي انديشند بلكه با روشن بيني ضعفهاي خود و كشور چند مليتي ايران را به خوبي درك ميكنند و با علم آموزي به زبانهاي ديگر دنيا همچون انگليسي سعي دارند تا سطح درك خود رابالا ببرند و من در اينجا صميمانه به آنها درود مي فرستم.
و اما موضوع اصلي كه نوعي تاريخ نويسي باشد، فرض بگيريد هزار سال بعد وقتي كه دنيا تغيير نموده چه گونه تاريخ نويسي خواهد شد:
سال 3014 ميلادي لندن : با اسناد و مدارك بدست آمده هزار سال پيش در خاورميانه موجوداتي مانند ميمون زندگي ميكردند كه بسيار وحشي بودند و تماما در جنگ با يكديگر بسر مي بردند. آنها بقدر وحشي بودند كه حتي به انسانهاي اوروپايي متمدن حمله كرده و وحشيانه مي كشتند.
در خاورميانه علم و ادبيات وجود نداشت اگر هم چيزي وجود داشت بسيار ابتدايي و مهجور بوده است. تا اينكه اولين انسانها در صده هاي پاياني هزاره اول پاي بدانجا نهادند و با تربيت آن حيوانهاي وحشي و به كارواداشتن آنها براي آباداني و استخراج منابع زميني كم كم شرايط زيست انسانها را در خاورميانه فراهم نمودند.
دانشمندان انگليسي با شگردهايي كه نشان از نبوغ آنان داشت و با اعمال سياستهاي متعدد توانستند آن حيوانهاي بومي را رام نمايند و در جهت اميال خود به استخدام بگيرند.
كم كم در آن سرزمين انسانهايي يافت شدند كه توانستند مقالات علمي نيز به زبان انساني يعني انگليسي آفرينش نمايند و مقالات علمي به نشريات دنياي متمدن اوروپا و آمريكا بفرستند.
از آن زمان زبان و ادبيات انساني يعني انگليسي در خاورميانه ترويج شد و قبل از آن هيچ نشانه ي تمدني در آن سرزمين وجود نداشت.
***************
من سعي ميكنم تا روش تاريخ نگاري فاشيستهاي راسيسم آرياپرستان را نشان بدهم. چنانچه همين امروز نيز در اوروپا تمدن را ازآن خود مي پندارند و به ديگر نقاط دنيا به ديده وحشيگري و عقب ماندگي مينگرند.
همين ديدگاه را با شدت بيشتر آريا پرستان پانپارسي نسبت به غير فارس زبانها از خود نشان ميدهند. تاريخ را از ديد خود مي نگارند و تمدن را ازآن خود و وجود ديگراني را ناديده ميگيرند.